- وصله خوردن
- پینه خوردن در کفش، وژنگ خوردن در جامه مورد وصله و پینه قرار گرفتن وصله شدن
معنی وصله خوردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مورد وصله و پینه قرار گرفته وصله شده: (میخواست باپالتو وصله خرورده و رنگ و رو رفته بمهمانی برود)
Patched
remendado
remendado
załatany
заплатанный
латаний
opgelapt
geflickt
rapiécé
rattoppato
पैबंद लगा हुआ
মেরামতকৃত
uliowekwa kiraka
תָקוּן
ditambal
ซ่อมแซม
مرقّعٌ
مرمت شدہ
جایزه گرفتن عطا گرفتن
غم و اندوه را در دل نگه داشتن، غم خوردن
غم خوردن اندوه بردن، غم و اندوه را در دل پنهان داشتن و اظهار نکردن
وژمگیدن پرگاله کردن پینه زدن، یا وصله کردن شکم. ته بندی غذا خوردن خوردن مقدار کمی نان و خوراک یا تنقل برای کاستن از شدت گرسنگی
جنبیدن تکان خوردن: (زن در جای خود وول خورد جمع و جور تر نشست)، در هم تپیدن وچپیدن (جمعیت)